با 1000 تومان چی کار میشه کرد؟

مدتی بود که میخواستم در موردش مطلب بنویسم،ولی جنسش جور نمیشد!شاید قسمت این بوده که تو این ماه مبارک (اگه بزارن مبارک بمونه!!!) فرصت پیدا کنم در موردش یه دو سه پنج خطی بنویسم.اواخر پارسال (تقریباً مصادف بود با بهمن ماه بیست و ششمین سالروز تولدم!!!) که شق القمر شد و ما هم صاحب اینترنت پرسرعت (اونم از نوع 128 Wireless) شدیم.شب و روز نداشتم،هی اینجا برو هی اونجا سرک بکش،کارم شده بود متر کردن اینترنت!!!تموم انتخاب واحدِ بچه ها رو انجام دادم،زندگی واسم نمونده بود،شانس آوردم که امتحانات ترم تموم شده بود، چون با این شرایط به نمره پاسی تربیت بدنی هم امیدی نداشتم!!!خلاصه از مطلب مورد بحث دور نشیم،به طور اتفاقی با سایت ((محک)) آشنا شدم.کنجکاو شدم،تموم سایت رو بر انداز کردم.یه شرکت غیرانتفاعی و خصوصی غیردولتی خیریه که  عمده کارش حمایت از کودکات ابتلا به سرطانه. تموم دارائی این موسسه رو تقریباً مردم و یه عده پزشک بی ادعاء تأمین میکنند.من چون خیلی آدم وسواسیم بعد از تحقیق و تفحض فراوان به این نتیجه رسیدم که دستها رو بالا بزنم و هر چی که در توان دارم کمک کنم.از شعار این موسسه خیلی خوشم اومد (با ۱۰۰۰ تومان چی کار میشه کرد؟)
واقعاً چی کار میشه کرد؟یه بعداز ظهر بری فست فود،یه دلی از غذا دربیاری؟یا که نه بری  سفره خونه و کباب با دوغ بخوری و خمیازه بلند و تا صبح بگیری بخوابی؟
واقعاً یه کم بیائیم فکر کنیم ۱۰۰۰ تومان تو این دوره به چه کاری میاد؟
البته هدفم تبلیغ واسه کسی یا چیزی نیست ولی توصیه میکنم قبل این که کاری بکنید برید یه نیم نگاهی به وبسایت این مؤسسۀ خیریه بیندازید،هیچ کاری که نکنه این پول و واسه بیمارهای مملکت خودمون خرج میکنه نه مث کمیته امداد خودمون که بدبختی از سر رو روی مردممون بالا پائین میپره،اون وقت میره جهیزیه عروس و دامادهای حزب ا..(هدف از درج نقطه به جای الله حفظ حرمت الله است که بی خودی پسوند گروهی نشود!!!) رو تهیه میکنه،واقعاً نوبره به خدا!!!
خلاصه لُب کلوم الکی پولتون و حروم نکنید،چون من تهرون نیستم شاید  اشتباه کرده باشم.اول برید یه تحقیقی یه نگاهی بیندازید،منم سعی میکنم تو چند تا شبکه اجتماعی مث: فیسبوک و تویتر و دنباله و بالاترین مطرحش کنم،که اگه درست باشه بریم یه فیضی تو این ماه مبارک ببریم.
یا حق... 

ربنا گفتی و عشق آغاز شد

جواب نوشت:
چند روز پیش داشتم تو نت یه گشت و گذاری میزدم یهو چشم افتاد به صفحه طنز یه روزنامه (البته اگه بشه اسمش و گذاشت روزنامه!!!) که ۲۰۰ تا خواننده هم نداره و کار هر روزش ترور شخصیت آدماست!!! این روزنامه کم تیراژ که فکر کنم همه بتونن حدس بزنن اسمش چیه،یه کاریکاتور طنز از استاد شجریان کار کرده بود که استاد رو با پیژامه نشون میداد که داشت تار میزد و میکروفون ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌BBC و  VOA روبروش بود داشت به اصطلاح میخوند!!!
آخه یکی نیست به این سردبیر خیالاتی وکم سواد این روزنامه ۲۰۰ خواننده ای (اکثر مشتریهای این روزنامه جیگر فروشی و کباب فروشی هاست و اغلب به صورت کیلوئی!!!) بگه تو کجا و استا محمدرضا شجریان کجا!!! برو هر وقت تونستی یه آیه قرآن رو از بر بخونی بعداً بیا به کسی خرده بگیر!!! این آقا مث اینکه یادش رفته که بعد از زلزلۀ فجیع بم که همه داشتن به واسطه مسئولیت پر خطیر ،هدایای کشورهای کمک کننده (پتو-چادر و ...) رو تو بازار سیاه آب میکردند،استاد اومد با هزینه شخصی یه تالار با عظمت واسه مرحم زخم مردم به رنج و ماتم زدۀ بم ساخت.
اینو گفتیم تا فکر نکنند استاد فراموش شده!!!
فلاش بک :
تو گیر و دار انتخابات بود که استاد طی یه نامه ای اعلام کرد که پخش کلیۀ آثار من از صدا و سیما خلاف نظرشه و نباید دیگه از آثار من بهره برداری شخصی و جناحی بشه.البته استاد شجریان طی ملاقات با آقای ضرغامی گفته بود که قضیۀ ((ربنا)) از دیگر آثارش جداست و هدیه به ملت ایرانه.
این رسم ما ایرونیهاست که همیشه نخود هر آشیم و هنوز اسممون و نخونده میگیم من!!! لُب کلوم معاونت صدای صدا سیمای میلی!!! پا برهنه و نسنجیده میاد تو ماجرا و میگه دیگه ربنای استاد شجریان پخش نمیشه!!!
خب نشه!!! مگه ما منتظر پخش کردن یا نکردن جنابعالی میمونیم! این آقا یادش رفته که نسنجیده به احساسات ملت توهین کرده.
یادمه اوایلی که شروع به گرفتن روزه کرده بودم،هر وقت ربنا از تلویزیون و مسجد محل پخش میشد من نا غافل به سفره افطاری حمله میکردم و شروع به خوردن میکردم!!! تا یه دو سالی این کارم بود تا بعدها فهمیدم که ای دل غافل ...
نتیجه اخلاقی : مردم ایران هیچ وقت دست رد به سینۀ مفاخرشون نمیزنند...

توضیحات:
ربنا ...
استاد در اين قطعه ، 4 دعا كه با ربنا شروع مي شود را مي خوانند و اين 4 قطعه از سوره مختلف ( آل عمران - مومنون - كهف و بقره ) انتخاب شده اند و جز در مورد ربناي اول در سه مورد ديگر همه آيه قرائت نمي شود بلكه از سر كلمه "‌ربنا " خوانده مي شود . در زير ضمن اينكه لينك دانلود " ربنا " را مي بينيد ، متن آن را نيز مرور مي كنيد :‌
ربناي اول : سوره آل عمران از سوره هاي مدني - آيه شماره 8
متن عربي : ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمه انك انت الوهاب .
ترجه فارسي : بارالها ، دل هاي ما را به باطل ميل مده پس از آنكه به حق هدايت فرمودي ، و به ما از لطف خويش اجر كامل عطا فرما كه همانا تويي بخشنده بي عوض و منت .
ربناي دوم  : سوره مومنون از سوره هاي مكي - آيه شماره 109
متن عربي : انه كان فريق من عبادي يقولون ربنا ءامنا فاغفرلنا وارحمنا و انت خير الرحمين .
ترجمه فارسي : زيرا شماييد كه چون طايفه اي از بندگان صالح من روي به من آورده و عرض مي كردند بارالها ما به تو ايمان آورديم ، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهرباني فرما كه تو بهترين مهربانان هستي .
ربناي سوم : سوره كهف از سوره هاي مكي - آيه شماره 10
متن عربي : اذ اول الفتيه ال الكهف فقالوا ربنا ءاتنا من لدنك رحمه و هيي لنا من امرنا رشدا.
ترجمه فارسي : آنگاه‌ كه آن جوانان كهف ( از بيم دشمن ) در غار كوه پنهان شدند از درگاه خدا مسئلت كردند بارالها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتي عطا فرما و بر ما وسيله رشد و هدايتي كامل مهيا ساز .
ربناي چهارم  : سوره بقره از سوره هاي مدني - آيه 250
متن عربي : و لما برزوا لجالوت و جنوده قالو ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الكفرين .
ترجمه فارسي : چون آنها در ميدان مبارزه جالوت و لشكريان او آمدند از خدا خواستند كه بار پروردگارا به ما صبر و استواري بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شكست كافران ياري فرما .
مناجات در مثنوی افشاری :

مناجاتي كه استاد در مثنوي افشاري مي خوانند. اين قطعه با اشعار محمدجلال الدين رومي ( مولانا ) و از مثنوي معنوي مي باشد
اين دهــان بستي دهــاني باز شـــد
كـو خـورنده‌ي لــقمـه هاي راز شـــد
لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب
ســـوي خوان آسـمــاني كن شـــتاب
گـر تــو اين انبان ز نـان خــالي كـــني
پـر زگـــوهــــر هـــاي اجــــلالي كـــني
طــفل جـان از شـير شــيطان بــاز كن
بــــعـــد از آنـــش بـا مـــلك انـــباز كــن
چند خوردي چرب و شيرين از طـعــام
امـــتحـــان كــن چـــند روزي با صــيام
چــند شــب ها خواب را گشتي اسير
يــك شـــبي بــيدار شــو دولـــت بـگير

مثنوي معنوي - مولوي

بر آب چشمه‌ساران...

Mon amour
sur l'eau des fontaines  mon amour
Ou le vent les amènent mon amour
Le soir tombé, qu'on voit flotté
Des pétales de roses
Mon amour
et des murs se gercent mon amour
Au soleil au vent à l'averse et aux années qui vont passant
Depuis le matin de mai qu'ils sont venus
Et quand chantant  soudain ils ont écrit sur les murs du bout de leur fusil
De bien étranges choses
Mon amour
le rosier suit les traces  mon amour
Sur le mur et enlace  mon amour
Leurs noms gravés et chaque été
D'un beau rouge sont les roses
Mon amour
sèche les fontaines  mon amour
Au soleil au vent de la plaine et aux années qui vont passant
Depuis le matin de mai qu'il sont venus
La fleur au cœur, les pieds nus, le pas lent
Et les yeux éclairés d'un étrange sourire
Et sur ce mur lorsque le soir descend
On croirait voir des taches de sang
Ce ne sont que des roses
Aranjuez mon amour
بر آب چشمه‌ساران
آن‌گاه که بــاد آن‌ها را با خود می‌آورد
شباهنگام گل‌های سرخ پرپر شده را
شناور بر روی آب می‌بینیم.
و بر این دیوار آنگاه که شب به پایان می‌رسد
گمان می‌کنیم که لکه‌های خونی را ببینیم،
که جز گل‌های سرخ نیستند
آرانخوئز، عشق من!..



لینگ دانلود ترانه

غربت شاملو در نهمين سال درگذشت...

چند روز پیش (جمعه، ۲ مرداد، ۱۳۸۸) نهمین سالگرد وفات شاعر آزادی بود.تقریباً اکثر وبلاگها و وبسایتها یه ستونی رو به شاملو اختصاص داده بودند،هر چی میخواستم در مورد شاملو یه چند خطی بنویسم  مگه میشد!!! دستم می لرزید و یاریم نمیکرد.گفتم بزارم سنت شکنی کنم!!! آخه ما ایرونی ها عادت داریم مرده پرست باشیم.گذاشتم یه چند روزی از ماجرا بگذره بعد بیام تو گود!!!
هر چند خودم و در حدی نمیبینم که حتی عکش شاملو رو تو وبلاگم لود کنم چه برسه به دو سه سطر ....،ولی گفتم تو این آشفته بازار آزادی بزار از شاعر آزادی هم یه یادی بکنم!!!
احمد شاملو در شعر تحت تأثیر نیما یوشیج و «شعر نو» بود. گرچه بعد ها وی سبک جدیدی را با عنوان «شعر سپید» یا «منثور» در شعر فارسی پدید آورد.
 شاملو غیر از کتب اشعار، ترجمه ها، نمایش نامه، داستان، قصه و آثار پژوهشی و فرهنگی بسیاری نیز دارد. کتب اشعار او که جایگاه خاصی در میان شاعران و خوانندگان دارد هوای تازه، باغ آینه، لحظه‌ها و همیشه، آیدا در آینه، آیدا، درخت و خنجر و خاطره، قنوس در باران، مرثیه‌های خاک، شکفتن در مه، ابراهیم در آتش، دشنه در دیس، ترانه‌های کوچک غربت، مدایح بی‌صله، در آستانه و ... است.
اشعار سیاسی و پس از آن عاشقانه های وی جریان ادبی ایران را متحول کرده و جایگاه شگرفی در میان شعردوستان دارد. وی در دهه 20 خورشیدی در فعالیت های سیاسی شمال کشور شرکت داشت و پس از آن در تهران بازداشت شده و به زندان شوروی در رشت منتقل شد. پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 نیز بازداشت و به زندان شهربانی و قصر منتقل می شود. وی در سال 1334 از زندان آزاد شد.
شاملو از اعضای کانون نویسندگان ایران بود و در سال 1348 به عضویت در این کانون در آمد. او در اوایل انقلاب سال 57 عضو هیئت دبیران این کانون بود.
احمد شاملو اشعارش را با صدای خود نیز تکثیر نموده و مراسم های شعرخوانی بسیاری برگزار کرده است. مجموعه کتاب و نوار صوتی کاشفان فروتن شوکران و سکوت سرشار از ناگفته‌هاست از جمله آنهاست.
اشعار سیاسی شاملوی بزرگ در سپهر شعر فارسی جاودان و اثر گذار بوده و بارها در میان هواداران وی تکثیر و خوانده شده است. شعر «مرگ وارطان» در مجموعه کاشفان فروتن شوکران که برای بزرگداشت وارطان سالاخانیان، مبارز مسیحی ایرانی که در زیر شکنجه های وحشیانه رژیم شاهنشاهی جان داد از اشعار مشهور احمد شاملو است. این شعر در ابتدا برای فرار از سانسور با نام «مرگ نازلی» منتشر شد.

بهار ، خنده زد و ارغوان شکفت
در خانه ، زير پنجره ، گل داد ياس پير
دست از گمان بدار
با مرگ نحس پنجه ميفکن
بودن به از نبود شدن خاصه در بهار...
وارطان سخن نگفت ؛
سرافراز ، دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت...
وارطان سخن بگو
مرغ سکوت ، جوجه مرگی فجيع را در آشيان به بيضه نشسته ست
وارطان سخن نگفت ؛ چوخورشيد
از تيرگی درآمد و در خون نشست و رفت...
وارطان سخن نگفت
وارطان ستاره بود
يک دم در اين ظلام درخشيد و جست و رفت...
وارطان سخن نگفت
نازلي بنفشه بود ، گل داد و مژده داد:
"زمستان شکست" و رفت...

شاملو چند هفته پس از انقلا سال 57 به ایران بازگشت و سردبیر هفته نامه کتاب جمعه شد که پس از چاپ 40 شماره توقیف شد.
با گسترش سرکوب و خفقان سیاسی انتشار آثار او نیز متوقف شد. طی این سال ها که نزدیک به یک دهه به طول انجامید شاملو به سرودن شعر و پژوهش ادامه داد.
در اوایل دهه 70 برخی از آثار او به صورت محدود اجازه چاپ یافت. وی در سالهای پس از ان نیز در انزاویی تحمیل شده در منزلش در فردیس کرج همراه با همسرش آیدا زندگی کرد.
شاملو برای سالها اجازه انجام فعالیت های ادبی نداشت و بسیاری از آثار وی نیز در توقیف بود.
وی در این تنهایی پس از گذراندن دوران سخت بیماری آرتروز و قند و قطع پای وی در شب 2 مرداد 79 درگذشت.
پیکر احمد شاملو در امامزاده طاهر شهر کرج به خاک سپرده شد.
 سنگ قبر وی طی سالهای گذشته بارها توسط خانواده وی عوض شده است. ناشناسان سنگ قبر شاملو را که با امضای او مزین شده بارها تخریب کرده اند.