مناجات...

سلام به همگی :
یه چند ثانیه-دقیقه-ساعت-روز-هفته نبودم از همه معذرت میخوام ،ولی قول میدم خیلی زودتر از اینا آپ شم .ولی زیبائیش به اینه که دیر به دیر آپ شی.
روزی عده ای از عوام از صادق هدایت پرسیدند : تو که اینقدر قلم زیبائی داری چرا کم و خیلی با فاصله مینویسی؟ استاد هدایت پاسخ داد : برای اینکه دل مردم و خواننده هام واسه نوشتنم تنگ شه !!!!
الهــــی!
من چه دانستم که مزدور اوست که بهشت باقی او را خط است؟
و عارف اوست که در آرزوی یک لحظه است!
من چه دانستم که مزدور در آرزوی حور و قصور است.
و عارف در بحرعیان، غرقۀ نور است.
الهــــی!
من چه دانستم که این دود آتش داغ است!
من پنداشتم که هر جا آتشی است، چراغ است!
من چه دانستم که در دوستی کشته را گناه است!
و قاضی خصم را پناه است.
من چه دانستم که حیرت به وصال تو طریق است!
و تورا او بیش جوید، که در تو غریق است.
الهــــی!
از کجا باز یابم من، آن روز که تو بودی و من نبودم؟
تا باز بدان روز نرسم، میات آتش و دودم!
اگر به دو گیتی آن روز من یابم، پُرسودم!
ور بود خود را دریابم، به نبود خود خوشنودم!
الهــــی!
دست گیر، که جز تو دستگیر نیست!
دریابرياب، که جز تو پناه نیست!
و سؤالِِِِ ما را جز تو جواب نیست!
و دردِ ما را جز تو دارو نیست!
واین غم را جز از تو راحت نیست!
مناجات نامه و الهی نامه (خواجه عبدالله انصاری)