شهری در سایه...

دیروز (89/03/02) مسجد محل بارها فریاد برآورد که ای اهالی تشنه لب و ولایتمدار،فردا صبح اتوبوس هائی در محل مسجد حاظر خواهند بود و مردم تشنه لب را برای گرامی داشت سوم خرداد و دیداری پر مهر با رئیس جمهوری محبوب و منتخب! راهی دیاری آزاده خواهند کرد!
تقریبا پارسال اربعین حسینی بود که سری به مسجد جامع خرمشهر زدم.مسجدی که از تماماً بر درب و دیوارش این جمله نقش بسته بود :
خرمشهر را خدا آزاد کرد!
اما لحظاتی که در صحن آن بیقرار به اطراف درنگی کوتاه کردم فهمیدم این شعار سالی یک بار موارد استفاده دارد و عریضه ای برای خالی نماندن یک حکایت است.دیوارهائی پوسیده و درب هائی رنگ پریده و عریان که اگر زبانی داشتند گلایه ای پر مصیبت را به عابران و رهگذران به ظاهر تشنه لب روا میداشتند.
مسجدی که در بحبوحه ی پیروزی انقلاب پایگاه جوانان و در مراحل مختلف جنگ جولان گه جان بر کفان وطن بود،امروز استفاده ای غیر از آنچه باید داشته باشد دارد و محل صف کشی های مختلف برخی میباشد!

تصویر را روزی به اسم اربعین در مسجدی به اسم جامع گرفتم.
روزی در یکی از محله های این شهر گذر میکردم که با خط درشت نوشته بود خرمشهر را خدا آزاد کرد،و عابری با خط ریز در زیرش آورده و بنده ی خدا ویرانش نمود! 
امروز بعد از 22 سال از پایان جنگ هنوز خرابه های جنگ و خانه های ویران و جاده های درب و داغون رو در خرمشهر به وفور میشه پیدا کرد.هر وقت که گذرم به خرمشهر میوفته به شوخی به بعضی از رفقا میگم : مگه هنوز قطعنامه پذیرفته نشده!
مردم این شهر حتی از داشتن آب صاف و پاک هم محروم هستند.و تازه بعد از این همه توی بوق و کرنا کردن شروع کردن  به نصب انشعاب گاز شهری،یعنی شهری که این همه وقت کانالهای بی خاصیت تلوزیونی وقت خود را با وام گرفتن از مردمش پر میکنند حقش این است؟!!!؟

تصویر را در عصری بی روح و در محلی به نام فلکه ی مقبل گرفتم.

4 نظرات:

مینا گفت...

هر وقت برم آبادان یا خرمشهر فقط تاسف میخورم . هیچی جز این نمیتونم بگم .

نعیمه گفت...

این جمله خرمشهر را خدا آزاد کردم بدجوری می ره رو اعصابم.
پس اون هم شهید و کشته چی بودن؟ برگ چغندر؟

امیر گفت...

سلام،
واقعا که خرمشهر شهری در سایه ست.

امیر ص گفت...

جانا سخن از زبان ما میگویی
با اینکه یکبار خرمشهر را دیدم ولی همه اینهایی را که گقتی تا حدودی حس کردم.