حکایت کوتاه ما و حاجی مکه نرفته!

امروز(1389/03/30) توی محل کارمون یه مرد متشخص و مسن و تقریباً جا افتاده به تورمون خورد.ما یهو نتونستیم جلو این دهن گشاد و لباس شخصیمون!!!! رو بگیریم و بهش گفتیم : سلام حاجی!
یارو رو میگی انگار فحش خواهر و مادر بهش داده باشم کلی ناراحت شد و فک ما رو کش آورد،که حاجی خودت و جد و آبادته!
درنگی کوتاه کردم و بعد از مدتی که رنگ رخسار طرف از قرمزی به صورتی و سفید تغییر کرد دلیل این ممانعتش از کلمه ی حاجی رو پرسیدم،با حالتی خشن و محکم گفت:
توی این مملکت به آدم های دروغگو و دزد و دغل باز میگن حاجی،و معمولاً توی ادبیات سیاسی و پاچه خارانه ی ما کاربرد داره،اما به نظرت من کدوم یک از این اشکال رو دارم؟
نه دزدم و سیاسی و نه هر دو با هم،پس حاجی خودتی و به من نگو حاجی!
یکم سعی کردم که یارو رو متقاعد کنم که هدفم احترام به طرف بوده و نه منظوری دیگری ،که طرف یه چشمک حیضی زد و دور شد. و تا الانم که دارم این پست رو مینویسم(ساعت 13:35) فک و لب و لوچه ام کج و آویزونه!!!

7 نظرات:

نعیمه گفت...

به خدا می رم سرم رو می کوبم به دیوار.
بلاگفا هم فیلتر شد.

elham* گفت...

خب این نشانه های شکه شدن محکمه .،

مینا گفت...

جسارتا اگه به من هم کسی بگه حاج خانم خوشم نمیاد . البته قرمز و صورتی نمیشم . ولی بدم میاد . واقعا راست گفته الان حاج آقاها دیگه حاج آقا نیستن که فقط این لقب رو یدک میکشن واسه مقاصدشون .

امیر گفت...

سلام،
هم چین داستانی رو دوستم چند سال پیش با یه پیرزنه داشت. بهش گفت حاج خانم و زن هزار ساله یک ساعت داشت داد و هوار میکرد که حاج خانم خودتی و هفت کست. این رفیق ما بچه رودان بندر عباس بود. بنده خدا مونده بود که این تهرانی ها چرا یه تخته شون کمه و احترام حالیشون نمیشه. بعد از اون هم من به هر کی میگم حاج خانم یا حاج آقا همش منتظرم که الانه که پاچه م رو بگیره.

نعیمه گفت...

باید با ف.ترشکن وارد فیسبوک بشم. ف.ترشکن من هم ماله عصر پارینه سنگیه. تنها جایی که می تونم باهاش بنویسم توئیتره.

نعیمه گفت...

باید با ف.ترشکن وارد فیسبوک بشم. ف.ترشکن من هم ماله عصر پارینه سنگیه. تنها جایی که می تونم باهاش بنویسم توئیتره.

مرتضی گفت...

ای بابا امین جون تو هم حکایتها داری ها
البته اینم بگم این فقط واسه تو پیش نیومده منم همچین مسئله ای داشتم ولی با این حال حق رو میدم به طرف آخه حاجی هم حاجی قدیم اونا که دروغ نمیگفتن