مدیریت ملانصرالدینی از پشت عینک!

پریروز(1389/01/26) مأموران فهیم شهرداری(زین پس به جای واژه ی رفتگر از واژه ی مأمور استفاده میکنم،چرا که در موقع گرفتن عکس مثل یک مأمور انتظامی با حقیر برخورد شد!) پس از مدتها خواب زمستانی و خرسی در سال کار و تلاش مضاعف(+) به محله ما قدم رنجه فرموده و مشغول تمیز کردن جوی های به اصطلاح آب(هر چیزی به جز آب در آن وجود داشت!) شدند.حضرات مضاعف پیشه ی گرامی پس از خالی کردن محتویات جوی،تمام لجن ها را به روی پیاده روی کنار جوی ریخته و برای تمیز کردن محل آلوده دوباره همون لجن ها رو به خود جوی برگردوندن و در یه چشم بر هم زدن صواب مضاعف را به کباب مضاعف تبدیل نمودند!
آخه من نمیتونم این مسأله رو درک کنم که مقامات و مسئولانی که دم از مدیریت دنیا به روش های نوین میزنند،چطور میتونند این تصاویر زیبا و شعف انگیز رو نادیده بگیرند!
مدتهاست که در فکر و توهم مدیریت جهان به سر میبریم ولی غافل از این قضیه هستیم که اول باید از داخل همین کشور این عمل انجام بگیره،بعد بیایم دایه ی مهربانتر از مادر واسه دنیا بشیم.شهرداریها که وضعشون اینه،شرکت گاز هر روز بدون هماهنگی در حال کند و کاری خیابون هاست،مخابرات که با یه بارون سه قطره ای تلفن 110 رو اشتباهی وصل میکنه تو خونه مردم! شبکه برق که با دوتا کولر روشن کردن شات دان میشه،آب آشامیدنی شهرها رو اگه تمساح بندازی داخلش در دم میمیره،از بس که توش کلر میریزن! اداره پست که حرفش و نزن،نامه رو پیشتاز میفرستی دو هفته ی دیگه میرسه،تازه در خوشبینانه ترین حالت ممکن، اگه برسه!حکایت ثبت احوال هم حکایت رنگ کردن کلاغ به جای طاووسه! هر کسی طلاق میگیره با ذکر دعای خیر مضاعف اسم طرف و بدون اینکه که آب از آب تکون بخوره،از تو شناسنامه اش نبش قبر و حذف میکنه! وضعیت دانشگاه ها که مشخصه،درس های رشته حقوق واسه یه دانشجوی ترم اولی رشته حسابداری توی سیستم ثبت میشه و دانشجوی نگون بخت هم نصف ترم و به همین منوال میگذرونه!
شاید ادامه داشته باشد!!!
پ.ن: همه ی مواردی که ذکر شد، شاید یک هزارم ماجراهای مدیریت ملانصردینی باشد!
لینک به مطلب:
آقای رحیم مشائی: نحوه ی مدیریت جدید دنیا را ارائه میکنیم(+)
آقای احمدی نژاد: برنامه ريزي مديران بر اساس استعدادهاي بومي باشد(+)

برای مشاهده تصاویر در سایز بزرگتر حتماً کلیک کنید!

5 نظرات:

امیر گفت...

سلام،
قربونت برم رفیق، یه مدته سرم خیلی شلوغه.
قضیهء این ثبت احوال که گفتی جدیه؟!
راستی امروز اخبار میگفت توفان سیاه راه افتاده او طرفا. توفان سیاه دیگه چه صیغه ایه؟!

نعیمه گفت...

از یه کشور جهان سوم که به مدد امدادهای غیبی داره اداره می شه چه توقعی داری؟

امیرص گفت...

ماشاالله این محلتون چه لجن های با کیفیتی تولید میکنه ها.
شاید از جوب در می آرن هوا بخوره خشک شه که بعد که دوباره ریختن تو جوب حل شه.

نگار گفت...

احساس میکنم چقدر غر میزنی !
چرا؟ !
ول کن بابا این ....
راستی خب محلتونو یه کم کمتر کثیف کنید که این جناب مامور شهرداری رغبت کنه بیاد اون طرفا !
چه وضعه محله اون؟

نعیمه گفت...

ماشین ها :
تویوتا
سمند