براي رضا


 روزهاي پاياني قبل امتحانات روزهاي خوب و خوش خبري نبود.رفيق و هم دوره اي عزيزم آقا رضا دچار برق گرفتگي شديد شد و بعد از يه هفته دست و پنجه نرم کردن با مرگ و زندگي از ميان ما رفت (اونم با 74 درصد سوختگي و يک هفته زندگي زجرآگین).
خيلي دردناک بود موقعي که برگ امتحان رو ميگرفتيم و صورت جلسه رو امضاء ميکرديم،سوال بود،امتحان بود،ما بوديم ولي رضا در ميان ما ....
ما بوديم و برگه هاي خط خطي،زمان بود و برگه خالي و خودکار بي خط رضا.
برگ امتحان را که تحويل گرفتيم بي اختيار سکوتي سنگين و بغضي نشکسته بر ما نشست،استاد مهربان و دلسوز ما در غمش نوشته بود :
Rest on peace to spirit of reza hallaf
پ . ن : البته قصد داشتم در مورد پايان امتحانات دو سه سطري بنويسم،ولي عزيزي مرا به خود آورد که رضا را از ياد برده اي؟

1 نظرات:

نگار گفت...

خدایش بیامرزد
سلام من آپم بیای خوشحالم میکنی