ساییدن کشک!

در زمانی که دانشچو بودم به توصیه ی یکی از بچه ها که چند تا سفر خارج از کشور رفته بود برای گرفتن کارت دانشچوئی بین المللی که دانشگاه تهران به نمایندگی از سازمان ملل متحد و موسسه ITIC از سال 1968 به دانشچویان متقاضی اعطاء می کند اقدام نمودم.این دوست ما که کله اش بوی قرمه سبزی میداد،چنان تعریف و تمجیدی از خدمات این کارت برای ما نمود که با خود فکر کردم احتمالاً سفر به ممالک فرنگ هزینه اش می شود معادل سفر به اهواز خودمان!
از قضاء این دوست فرهیخته ی ما یک کاتولوگ از شرکت های طرف قرارداد را به ما داد که کلهم اجمعین فرودگاهها و ایستگاه های قطار سراسر کشور و هتل ها و کلیه مراکز فرهنگی و تفریحی را هم شامل می شد.چرخ روزگار چرخید و من هم برای یه سفر کاری به تهران عضیمت نمودم و در ذهن خام  و پارتیشن بندی نشده ی خود تصور نمودم در ممالک قانون مدار فرنگ تشریف برده ام!
در فرودگاه مهرآباد این کارت را به هر کس و ناکسی نشان دادم جز خنده ای ملیح و گفتن عبارت برو جانم کشکت را بساب جوابی نشنیدم!
سالهای سال است که علاقه دارم به خود تلقین کنم که شاید ما هم سوار لاک پشت توسعه و قانون مداری هستیم(نخواستیم ترن توسعه را) اما دریغا که اینها شعاری زیباست که در رمان های پائولو کوئیلوی برزیلی یافت میشود که آن را هم تازگیها به علت ساختار فتنه انگیزش که از کشفیات مهم وزارت ارشاد است از ما دریغ شده است!
پ.ن: اگر هنوز دانشجو تشریف دارین و در تنتان خارش را احساس می کنید و هوس خنده ی ملیح به سرتان زد به این لینک مراجعه کنید و تقاضای این کارت کاغذ پاره(لااقل در این مملکت خوبان و راستگویان عالم) را نمائید،شاید درب بر روی هر دو پاشنه برایتان چرخید و روزگار به کامتان گردید!!!
لینک به مطلب:
كارت بين المللي دانشجويان و اعضاي هيات علمي

کارتی که کاربردش در ایران جا گرفتن در کیف پول است!

2 نظرات:

مهتا گفت...

اینو نمیدونستم !!

نعیمه گفت...

ای بابا وقتی با خود مدرک دانشگاهیش باید بریم کشک سابی
توقع داشتی با کارت دانشجوئیش چه گلی به سرمون بزنن؟