مانیفست های متضاد

سلام به همه بیدار دلان خواب زده!!!
قبل از اون که در مورد موضوعی بخوام مطلب بنویسم،یهو یاد یه داستان قدیمی ایرونی افتادم که بدم نیومد بگم که موضوع خشک و بی روح نباشه و بقیه اش رو خودتون طبق تخیلات نیالوده تون تصور کنید...
خروس گردو دزد
یک شب خروسی خواست برود خانه قاضی گردو بدزدد ، در بین راه به یک گرگی رسید . گرگ پرسید :« رفیق کجامی روی ؟» گفت :« می روم منزل قاضی گردو بدزدم .» گفت :« من هم بیایم ؟» گفت :« بیا.» با هم حرکت کردند رسیدند به یک سگ . سگ پرسید :« کجا؟» گفتند :« می رویم خانه قاضی گردو بدزدیم .» سگ گفت :« من هم بیایم ؟» گفتند :« توهم بیا.» باز رسیدند به یک کلاغ پرسید :« بچه ها کجا؟» گفتند :« می رویم خانه قاضی گردو دزدی » گفت :« من هم بیایم؟» گفتند توهم بیا.» باز رسیدند به یک مار.


مار پرسید :« دوستان کجا؟» جواب شنید :« می رویم خانه قاضی گردو بدزدیم .» گفت :« من هم بیایم؟» گفتند :« توهم بیا.» باز داشتند می رفتند رسیدند به یک عقرب . عقرب پرسید :«کجا؟» گفتند :« می رویم گردو بدزدیم.» گفت :« من هم بیایم؟» گفتند :« بیا.» خلاصه همه دسته جمعی به در خانه قاضی رسیدند .
در باز بود به داخل خانه رفتند . گرگ گفت :« من نگهبانی در خانه را به عهده می گیرم .» بقیه به حیاط رفتند . کلاغ روی شاخه درخت وسط خانه نشست . مار به زیر هیزم ها رفت . عقرب توی قوطی کبریت رفت و خروس که می دانست گردو توی تاپو در بالاخانه است ، به سگ گفت :« تو مواظب پله های بالاخانه باش » و خودش رفت بالاخانه تاپو و شروع به شمارش و دزدیدن گردوهاکرد .


 زن قاضی صدای گردوها را که شنید از رختخواب جست و به سراغ هیزم رفت تا آتش روشن کند . ماراز زیرهیزم بیرون آمد وزد به دستش . دوید سراغ قوطی کبریت . عقرب دستش را نیش زد . خواست توی تاریکی برای دستگیر کردن دزد به بالاخانه برود سگ پرید و پاش را گرفت خواست برود به همسایه ها بگوید و کمک بگیرد گرگ حمله کرد ترسید . دوید وسط باغچه تا از خدا کمک بخواهد تا گفت :« خدایا » کلاغ کثافت کرد درحلقش . 

در این میانه فقط خروس برد کرد و هرچه گردو خواست دزدید !!!
آیینه چون نقش تو بنمود راست       خود شکن آیینه شکستن خطا است
امروزه آمار و احتمالات (شاخۀ اقتصادی)به یه علم انکار ناپذیر در جامعه بشری مدرن تبدیل شده.در واقع هیچ سیاست مداری رو نمیشه پیدا کرد که ارتباط تنگاتنگ این علم با جهان سیاست رو  انکار کنه،اما...
اما این علم شده دستاویز یه عده واسه توجیه کردن سیاستهای روزمره و مناقشات درون حلقه.آمارهای غیر واقعی امروزه در سیستم مدیریتی فاشیستی منسوخ شده کاربردهای فراوانی داره.سیستمی که به علت نبود فرصتهای برابر تحصیلی دچار زودباوریهای رسانه ای و جو سازی های عوام گونه می شه. امروزه بعضی سیاست مدارهای غیر حرفه ای دچار وهم و توهم ترسیم داده های غیر اصولی میشوند که در ارائه آمارهای صحیح مبتنی بر واقعیت بازرهای جهانی و درون جامعه اکثریت جمعیت خاموش و درون گرای جامعه در بعد فرهنگی را نشانه وهدف قرار میدهند.اهمیت آمار و احتمالات اقتصادی بر سرنوشت یک جامعه و ملت نقش اساسی داره چنانچه این آمار به صورت خواسته یا ناخواسته اعم از مصلحت کذب ارائه بشه در اولین مواجهه اش قشر زیرین جامعه را در بر میگیره.قشری که با توجه به سطح دانش اجتماعی خود از این آمارهای کذب  برداشتی سخت و خشن و نا امید گونه را دارند.در حالی که حکام می توانند با ارائه واقعی آمار سطح توقع و خرید سطوح میانی و آسیب پذیر جامعه را مبتنی بر واقعیت بازار در شرایطی قرار دهند که یأس و نا امیدی کمتری را در بر دارد.مثال ساده تر شرکت عظیم و رویائی جنرال موتورز ایالات متحده بود که مدیرانش طی یک فرایند واحد و صحیح ورشکستگی شرکت را اعلام کردند و آب از آب هم تکان نخورد اما آیا خودرو ساز دولتی و ملی ما در شرایط مشابه از چنین جرأتی برخوردار است!!!
اگر بخواهیم به صورت گذری و کوتاه نگاهی به انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران بیندازیم،ارائه این نوع آمارها را از مقامات ارشد ایران را شاهد هستیم در حالی که یک انسان کم سواد در حیطه مسائل اقتصادی  نیز میتواند تأئید کند که ارائۀ این نوع آمارها جنبۀ گرافیکی و سمبلیک دارد در حالی که واقعیت در جامعه طور دیگریست.اندیشمندان بزرگ دنیای اقتصاد و تجارت عقیده دارند که ارائه آمارهای داخلی از مشروعیت به دور می باشد.اگر ما میخواهیم عملکرد دولت یا حکومتی را در دوره مسئولیتش مورد نقد و برسی قرار دهیم عملکرد آن را با کشورهای همجوار و هم طراز در کفه ترازو قرار میدهیم نه دولتهای بیست سال قبل که دنیا در یک اقتصاد جنگی  و تک محوری گام برمی داشت.ارائه این نوع آمارها به بدبینی و فاصله گرفتن بیشتر جامعه از تشکیلات حکومتی می انجامد که سرانجامش برقراری فرهنگ دروغ نمائی اداری در سطوح اجرائی و بین المللی است.
آمار کذائی!!!

0 نظرات: